گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

معرفی یک سایت

رای بن مستند سایت تخصصی سینمای مستند

تولد یک وبلاگ

گپ دل وبلاگی از استاد منصور نعیمی


درگذشت


استاد احمد حبیب زاده بازیگر پیشکسوت تئاتر "تلویزیون "سینما و رئیس انجمن نمایش استان هرمزگان درگذشت . حبیب زاده یک معلم بود . تسلیت به خانواده و   همه شاگردان استاد . روحش شاد.

تصاویر بالا صحنه هایی از حضور استاد حبیب زاده در فیلم بی بری ساخته مهدی عطایی در سال 1353 هستند.


در گذشت

سرپرست دفتر زاهدان سینمای جوان درگذشت

علی اصغر شهری از پیشکسوتان انجمن سینمای جوانان ایران و سرپرست دفتر سینمای جوان زاهدان درگذشت.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، علی اصغر شهری سرپرست دفتر سینمای جوان زاهدان، استاد فیلمسازی و از فعالان تاثیرگذار فرهنگ و هنر استان سیستان و بلوچستان شب گذشته در سن 63 سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستانی در زاهدان درگذشت.
بنابراین گزارش علی اصغر شهری در 1325 در زابل متولد شد و از کودکی در عرصه‌های فرهنگی و هنری از جمله نقاشی، خوشنویسی، همکاری در ارکستر رادیو زاهدان و گویندگی رادیو، آموزش گروه نوازی موسیقی محلی برای اولین بار در استان سیستان و بلوچستان حضور داشت.
وی فعالیت سینمایی‌اش را با کانون فرهنگی رادیو و تلویزیون در 1350 آغاز نمود و 1357 در سینمای آزاد آن روزها فیلم پیر سیستان یا سیستان سرزمین حماسه‌ها را کارگردانی کرد که جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره استانی زاهدان از آن خود کرد.
همزمان با تاسیس انجمن سینمای جوانان ایران در تهران، دفتر انجمن سینمای جوان زاهدان نیز آغاز به کار کرد و مرحوم علی اصغر شهری اولین دوره فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان زاهدان برگزار کرد.
گفتنی است انجمن سینمای جوانان دفتر زاهدان با مدیریت علی اصغر شهری در 1386 برنده جایزه «یونیکا» به عنوان بهترین دفتر انجمن سینمای جوانان ایران شد. از افتخارات این دفتر به ساخت 47 عنوان فیلم کوتاه در 1367 به عنوان یک رکورد، شرکت مستمر فیلمسازان سینمای جوان زاهدان و شاگردان «شهری» در جشنواره‌های گوناگون داخلی و خارجی و فعالیت مستمر و حرفه‌ای فارغ التحصیلان دفتر می توان اشاره کرد.
گفتنی است شهری در 1388 «نشان عالی درجه یک هنری» را از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. مشاور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان در حوزه آموزش و پژوهش، مدیرعامل و رئیس هیات مدیره اداره موسیقی استان سیستان و بلوچستان، مسئول امور کتابخانه‌ها، مسئول دبیرخانه پژوهش فرهنگ عمومی از جمله سوابق مدیریتی اوست.




منبع خبر :پایگاه خبری فیلم کوتاه

غلاف تمام فلزی برای ضامن دار

پاسخی به جوابیه امین درستکار در مورد مطلب ضامن دار:


درستکار عزیز دوست دیرینه خاصیت ضامندار در  این است که دسته خود را نمی برد ضامن دار همیشه راست نیست؛ دست خود آدم است هرقت بخواهد می تواند راست کند .

گفته ای که ما همش نکات منفی شما را می بینیم "درمرام ما نیست اینگونه شما نکات مثبت زیادی هم دارید

1-همینکه دراین بلبشو هستی و می خواهی کار بکنی ولی نمی دانی چگونه مثبت است .

2-همینکه چند سال پیش صفحه سینمایی روزنامه ندا منتشر می کردید ونقد فیلمهای استان را می نوشتید برای اولین بار مثبت است .

3-همینکه نمایش فیلم به صورت هفتگی در طی دو سال در انجمن برگزار می کردید وفیلمهای تاریخ سینما را به ما نشان می دادی مثبت است .

4-همینکه به سینمای هنری صرف اعتقاد پیدا کردین بعد از مسعود کیمیای مثبت است .

5-همینکه در جشنواره اول اردیبهشت و بعد از آن بار نمایش فیلمها را بدوش کشیدی مثبت است.

6- شما تنها دار دسته ای هستید که از نظر تئوریک در زمینه سینما با من نزدیکی دارید در این شهر و من با شما. اما شما انتخابهاتان اشتباه بوده است .


نمی دانم می دانی مشکل از کجا شروع شد یا نه ؟اما حوصله کن تا بدانی.

سال 1385 دروه آموزشی حرفه ای سینمایی با حضور بهترینهای ایران از طرف شهرداری تهران در شهر زلزله زده بم برگزار می شد. کاملا رایگان"از شهرهای همجوار هم دعوت کرده  بودند دراین دوره. شما در آن دوره کذایی نبودید اما استاد اعظم  محمد رضا رکن الدینی بودند و شبها خواب را برما حرام نمودند در آن کانکس حلال احمر که در حیاط اداره بهزیستی بم گذاشته بودند برای اسکان ما. و مرزی زاده آشپزی می کرد برای گروه. پول دنگها را جمع می کرد و سیبزمینی آبپز می داد به خوردمان و استاد اعظم هیچگاه نپذیرفت که وقتی که او خواب است ما نمی توانیم بخوابیم. سردسته گروه بودند ایشان. حتما رکن الدینی تایید می کند که در طول تاریخ هیچ بشری آنقدر نخندیده  که ما در آن کانکس  که لای بتوهایش کبوتران مرده و له شده پیدا می کردیم "در آن هفت روز خندیدیم . جنا ب ایشان که پیش ازین دل در گرو مسعود خان کیمییای داشت مشکی می پوشید و پاشنه ور می کشید اما به یک نگاه دل و دین به  محمد رضا اصلانی می بازد  گویی که مولانا شمس را دیده باشد مدهوشو مست شخصیت این استاد عزیز..که اصلانی موجود غریبیست "جذبه دارد کلامش سحر می کند" آتش می زند .

رئیس وقت سینمای جوان بم تقاصی بود انسانی گرم با مدیرتی قوی که ما همه در کف مدیریتش بودیم. توصیه اش به من این بود که فیلم باراکا را 40 بار دیگر ببینم. یک شب بعد خوردن دست پخت مرزی زاده جمع  7 نفره ما همگی در فکر مشترکی بودند. تصمیم به برکناری خوبیار سالاری سرپرست انجمن گرفتیم .که همه مشکلات خود را در مدیریت او می دیدیم. خوبیار سالاری هم این را پذیرفت که وقت رفتنش است . وبا کمال میل قبول کرد .

--بندر عباس --مراسم ختمی برای مرحوم ناصر عبداللهی در مسجد قدس برگزار می شد .از مسجد که برگشتم رکن الدینی را دم در فرهنگسرا دیدم.گفت :می خواهم بروم استانداری صحبت کنم رئیس سینمای جوان را عوض کنند. چون خودت می دانی انتخاب رئیس سینمای جوان ساختار غریبی دارد که در هیچ کجای دنیا همچین بروکراسی کسی به چشم ندیده. قسم می خورم انتخاب استاندار  از انتخاب رئیس سینمای جوان آسانتر است.و رکن الدینی و یارنش به این راحتی ها نمی توانستند این کار بکنند. تا اینجا همه اتفاق نظر داشتیم حتی خود خوبیار .

تا اینکه گزینه عبدالله خداکریمی روی میز پیشنهادات قرار  گرفت . اینجا راه ما جدا شد و با شناختی که ما قبل ازین از خدا کریمی داشتیم از شما و استاد اعظم انشعاب کردیم چون ما می دانستیم چه بلایی قرار است سر سینمای هرمزگان بیاید "مقاومت کردیم ومن هنوز نمی دانم این گزینه را چه کسی به میان آورد و یقین دارم جناب همایون امیرزاده هم در این انتخاب دستشان بسته بود گویی که سایه سنگین فرد معتبری بر اکثر انتخابهای هنری استان مستولی بود. نمی دانم حدس می زنم. اگر جناب همایونی احیانا این مطلب را مطالعه می کنند خوب می دانند من چه می گویم نشان به آن نشان که در جلسه که دردانشگاه آزاد برگزار شده بود من و مهرداد به او التماس کردیم که هر گزینه می خواهند انتخاب کنند غیر ازاین .من حتی پیش نهاد کردم خودشان سرپرستی انجمن را بر عهده بگیرند ولی کار از کار گذشته بود .

ساختار انتخاب رئیس جدید برای سینمای جوان به گونه بود که به این راحتی ها نمی شد انجام شود و حتما نیاز بود پاپوشی یا طوماری یاچیزی نوشته و پرداخته شود 40 نفر دیگر هم باید جمع می کردند آنها امضا کنند بفرستند برای ناصر باکیده رئیس مرکز و این گونه هم شد .

خسته ات نکنم دلایل مخالفت ما با خداکریمی این بود ::

او شخصیتی دافعه کننده دارد نه جذب کننده .سینما بخصوص از نوع جوانش در بندر عباس نیاز مند فردیست که جذب کند همه طیفها و گروها را از تئاتر گرفته تا تجسمی موسیقی کارگر فنی آدمهای داخل کوچه همه و همه باید بیایند تا سینمایمان سینما بشود اما دریغ که خداکریمی با این فلسفه مخالف است . او خشک است" خسته است" روحیه فیلم کوتاه ندارد .

--علت بروز اختلاف شما با  نیک نهاد و دارو دسته اش هم در همینجاست .شاید آنها در مقطعی به شما قول همکاری در برگزاری جشنواره اردیبهشت را داده باشند .اما با دیدن چنین بر خوردی پا پس کشیدند که به واقع همه پا پس کشیدیم و شما تنها مانده اید اینها "تنهایی و فشارکار "شما را عصبی می کرد و می کند و در آن صفحه کذایی روزنامه ندا تا می توانستید بار نیک نهاد و دارو دسته اش کردید و حق با نیک نهاد بود نمی شد کار کرد الانم نمی شود . حق با شما هم هست تنهایی کاری از پیش نمی رود و آدم عصبی می شود .


وکلام آخر ضامن دار را "من غلاف می کنم (دوست دارم این جمله قبلی را با لحن چراغ را من خاموش می کنم) بخوانی امین جان که مسعود کیمیای را هم من دوست می دارم و اصلانی کلامش کمتر کسیست که در برابرش تاب بیاورد.این مرد موجود غریبیست و اصلن اصلانی را محمد رضا رکن الدینی دعوت کرد به این شهر تا سه روز صبح و بعدازظهر" هیچ یک از ما اندیشه ای به این سرخی ندیده بودیم .

راه حل این دور باطل ضامن دار کشیدن ها انتخاب درست یک مدیر سینمایی لایق با جذبه نه دافعه با اندیشه ای به روز شده" با آشنایی به مقوله فیلم کوتاه و آشنایی با روحیه جوانان" نه آدم خشک .کسی که بتواند همه طیفها " گروها "سلایق و نظرات متفاوت را دور خودش  جمع کند  و از تمامی پتانسیل های موجود در پیرامون خودش  به نحو احسن برای رشد استفاده کند نه این که مرزبندی./

خوبیار سالاری با تمام معایبی که داشت اما آدم آزادی بود. آزادی می داد همین آزادی دادنها یعنی بها دادن به جوان و همه اینها بود که همه برایش لوطی گری می کردند و از جان مایه می گذاشتند از جمله خود تو .

پ.ن اینها را نوشتم چون عمر دست خداست  و نخواستم با خود به گور ببرم.


در این عکسها آقایان مرزی زاده - رکن الدینی - تقاصی -مینابیان -محسنی - خودم و رحیمی حضور دارند .

پاسخ به احسان رضائی

آقای امین درست کار جوابیه ای برای من نوشتند در وبلاگی به نام باد هرکجا بخواهد میوزد از آنجا که اشاره کرده اند ماهیت وبلاگ به گونه ایست که مطلبشان حذف خواهد شد با خودم گفتم مطلب را اینجا کپی کنم تا در دسترس همگان قرار گیرد قبل از حذفش .

 
نویسنده : امین درستکار - ساعت 00:43 AM روز جمعه 3 اردیبهشت ماه سال 1389
 

در وبلاگ گوج گنو مطلبی تحت عنوان ضامن دار توسط آقای احسان رضائی نوشته شده  به مواردی که مربوط به من است در اینجا پاسخ می دهم. به دلیل ماهیت  تخصصی وبلاگ،این مطلب بعد از چند روز حذف خواهد شد.

 

۱- اینجانب در هیچ جا تاکنون بیلان کاری ارائه نداده ام . اگر منظورتان مطلب فلامینگوی نابالغ است باید عرض کنم آن را من ننوشتم . اطلاعات غلط به شما داده اند کاش از خودم می پرسیدید

۲- آن زمان که شما می گویید آبان و یا آذر ۸۶ بوده که من در مرحله آموزشی خدمت سربازی بودم و مدیریت دفتر نیز برعهده شخص دیگری بوده که الان ۲ سال است دیگر با ما نیست . بهتر است بروید از او بپرسید که چه اتفاقی در آن روز افتاده مطمئن باشید  او خوب می داند .

۳- من در آن مطلب نسبت به واکنشم نسبت به ۲ نفر از جمع واقعا متاسفم . ولی یکی از موارد ناجوانمردی شخص دیگر نسبت به انجمن در همان ایام اتفاق افتاد . ایشان بخشی از کارهای جشنواره را برعهده گرفت ولی در زمانی که دیگر وقتی برای انجام کارها برای ما نبود اعلام داشت با ما همکاری نمی کند . صفحه  سینما هم تعطیل نشد بلکه ۹ ماه دیگر ادامه یافت تا اینکه بعلت مشغولیت فراوان از ادامه همکاری با نشریه عذر خواستیم. 

۵-باز هم می گویم من بیلانی نداده ام و اکنون بعد از دو سال دوری به انجمن بازگشته ام.

۸- من در جلسه مورد نظر شما نبوده ام تا بدانم چه کسانی در آن جلسه شرکت داشته اند و اکنون آنها کجا هستند 

۹- راجع به استاد به حدی احترام قائلم که  هرگز تصمیم ندارم نام ایشان را وارد همچین بحث های کنم. 

اقای رضائی عزیز  شما سعی کرده اید هر  نکته منفی در طول آشنائیتان با من دیده اید را در اینجا مطرح کرده اید  که خوشبختانه بخش اعظم آن ناصحیح بود. ولی باید بگویم  هر شخصی در طول زندگیش اشتباهاتی را مرتکب می شود .  عمومی کردن اشتباهات تاریخی یکدیگر  جزئی از فرهنگ ناصحیح مردم شده است . مطمئن باشید من هیچوقت دست به همچین کاری نمی زنم.

 
comment نظرات (0)
 
 
 


 

ضامن دار

نامه ای به دبیر جشنواره اردیبهشت:

-- جناب آقای همایون امیرزاده دبیر محترم جشنواره فیلم و عکس اردیبهشت با سلام واحترام ؛



اینجانب احسان رضائی از سال ۱۳۸۰عضو انجمن سینمای جوانان ایران دفتر بندر عباس هستم حتما با من آشنایی دارید.

هدف از نوشتن این نامه:  شخصیت رک و بدون تعارف اینجانب است نسبت به اتفاقات پیرامون صنف کاریم سینمای استان . که تعارف از مصادیق بارز ریا کاری در دین  مبین اسلام است.


جناب امیرزاده برادر عزیز مواردی که دغدغه ذهنیم هستند را از آخر به اول آغاز می کنم.

چندیست وبلاگی تحت عنوان انجمن سینمای جوان بندرعباس مشغول به کار شده است با مسئولیت آقای امین درستکار یکی از اعضا انجمن و همچنین مسئول کانون فیلم این انجمن که چند روزیست به جای سرکار خانم آینه از طرف عبدالله خداکریمی رئیس همین انجمن به کار گمارده شده اند.

--مطلبی درپست اخیر این وبلاگ هست تحت عنوان فلامینگوی نابالغ که بالحنی توهین آمیز به یکی از سینماگران استان آقای مرتضی نیک نهاد تاخته است خواهشمند است مطلب را مطالعه بفرمایید .هرگونه باز خورد اجتماعی فرهنگی و شخصیتی این وبلاگ متوجه شماست چون که  حضرتعالی مسئول مستقیم انتخاب عبدالله خداکریمی و خداکریمی مسئول انتخاب درستکار و درستکار مسئول کانون فیلم و منتشر کردن این وبلاگ می باشید .با آشنایی که از شما دوست عزیز دارم این حرکت بعید و دور از ذهن به نظر میرسد .لطفا در اسرع وقت مواضع خود را به عنوان مدیر فرهنگی که مدیر اینجانب به عنوان سینماگر استان هستید؛ در مورد این مطلب روشن فرمایید تا ما هم تکلیف خود را بدانیم

جناب امیرزاده این مطالب پایین را خطاب به امین درستکار می نویسم لطفا شما هم عنایت بفرمایید مطالب مهمیست :

۱- برادر عزیز درستکار اولا بیلانی کاری که ارائه کرده اید مربوط به بخش عکس انجمن می باشد که مسئولیت آن با آقای حسام الدین انصاریان از اعضا با سابقه و پرتلاش انجمن است  وبه گمانم ربطی به بخش فیلم ندارد  و نیک نهاد در عرصه فیلم فعالیت می کنند.

۲- یوسف محمود پور را که حتما می شناسید سینماگرساده و بی آلایش هرمزگانی اهل هنگویه فرامزان بستک...گریه اش را فراموش نمی کنم وقتی از شما گله می کرد پیش من.که چگونه به دفتر موسسه سینمایی سینما حقیقت که متعلق به شماست دعوتش کردید" از سادگی او استفاده کردید   به زور روی صندلی نشاندیدش؛ محض خنده و الکی خوشی از او خواستید که درباره  سبک سینمایی ماشالله راجی یکی از فیلمسازان سینمای هرمزگان صحبت کند و از او فیلم گرفتید. محمود پور عزیز که از نیت سو" شما با خبر می شود  سعی به خارج شدن ازدفتر می کند که با دری قفل شده مواجه می شود . آقای محمود پور تنها نماینده سینمای هرمزگان هستند که در سال ۱۳۸۸ برای اولین بار در جشنواره بین المللی فیلم مستند سینما حقیقت که از بهترین جشنواره های فیلم مستند در خاورمیانه است حضورداشته اند .و شما نام موسسه خود را سینما حقیقت گذاشته اید .

۳-توهین هایی در روزنامه ندای هرمزگان در سال ۱۳۸۷نسبت به مسعود میرزایی محمودشهبازی علی رضا احمدی و مرتضی نیک نهاد نوشتید که با پیگرد قانونی همراه شد و منجر به بسته شدن آن صفحه کذایی در روزنامه ندا و با عذر خواهی سردبیر این روزنامه محلی همراه بود و با پا در میانی مدیران ارشاد" دوستان از شکایت خود در مراجع قضایی صرف نظر کردند. درس نگرفتید از آن ماجرا ؟

۴- با شخصیت رئیس شما عبدالله خداکریمی هم که همه آشنایی دارند ایشان شهره آفاقند زبانم قاصر است از گفتن درباره ایشان چون که شرمم می آید بنویسم .تا حالا شده خدا کریمی را در هنگام بر گزاری جشنواره یا مجامع سینمایی یا همراه مهمانان یا داوران مشاهده کنید ؟او کجاست ؟چرا هیچ وقت نیست؟ در جلسه نقد بررسی نیست در وورکشاپها نیست در کنار مهمانان نیست به راستی او کجاست ؟ در این مواقع او مشغول چه کار مهمتریست ؟بهرام دهقانی تدوین گر با سابقه سینمای ایران که از طرف مرکز برای برگزاریی وورکشاپ تدوین به اینجا امده بود و انجمن بندر عباس میزابنش بود چنان برخوردی با او کردید که فقط یک جمله در کلاس گفت :من هزار سال دیگر هم پایم را  به بندر عباس  نمی گذارم .

5- چرا درباره اوضاع فیلمسازی انجمن سینمای جوان چیزی نگفتید ؟ و بیلانی نداید ؟در مطلب فلامینگو خیلی دوست داشتم بشنوم تعداد فیلمهای تولید شده این انجمن در سال به تعداد انگشتان یک دست می رسد ؟

6-جشنواره اردیبهشت را خوبیار سالاری و حسن بردال  با کمک اعضا وقت بنا نهادند با بودجه یک میلیون و سیصد هزار تومان. با بودجه آن موقع و با وجود تنها یک دوربین سونی  پی دی 150 در کل استان تعداد فیلمهای تولید شده در سال به تعداد انگشتان یک دست نمی رسید و اصلن هدف از بر گزاری جشنواره  بالا بردن سطح کمی اثار سینمایی در استان  در طول سال بود؛ که به این هدف نرسید اما بودجه جشنواره امسال و سال قبل چیزی بیش از۲۰ برابر جشنواره اول است. اما تعداد فیلمهای تولید شده هنوز به تعداد انگشتان یک دست می رسند.؟؟

7-چرا در این سه سال مدیریت خدا کریمی  حتی یک جلسه تحت عنوان آسیب شناسی سینمای هرمزگان برگزار نشده است ؟ یاچرا حتی قبل از برگزاری جشنواره هیچ یک از اعضا را دعوت نمی کنند؟ در دوره اول جشنواره نزدیک به 50 نفر از اعضا در سال 1385 در یکی از کلاسهای انجمن دور هم جمع شده بودند  که اتفاق نادری بود .و هر کسی یک گوشه کار را گرفته بود شما از چه چیز این جلسات واهمه دارید ؟

  8-کجا هستند کسانی که در منزل شخصی امیر فخری در یک شب بارانی سال 1386طومار 40 نفره را امضا کردند تا خوبیار سالاری از سمت خود کنار گذاشته شود فقط برای اینکه چرا تعدای تئاتری وارد انجمن شده اند و فیلم می سازند یا در اتاق انجمن تعدای پاکت سیگار پیدا شده یا تدوین گران تا صبح در آن اتاق مشغول تدون فیلم اند . شما خبری از آنها دارید؟

9- امین درستکار تو و دوستانت که خود را مرید و پیرو و از سینه چاکان محمدرضا اصلانی عزیز می دانید آیا اصلانی مرام اینگونه دارد ؟ تا آنجایی که من اصلانی را می شناسم اصلا اهل لمپنیزم نیست اصلانی با کار خود جواب مخالفانش را می دهد .شما هم بهتر است بجای توهین کارت را عرضه کنی تا همگان به قضاوت بنشینند .



---جناب همایون امیر زاده دبیر محترم جشنواره فیلم و عکس اردیبهشت زیاده عرضی نیست  و کلام آخر :به عنوان یک برادر کوچکتر شما و عضو کوچک صنف سینما در هرمزگان خدمتتان عرض می کنم دوست عزیز فاصله محبوبیت و منفوریت یک انتخاب است. هستند در جریده عالم کسانی که که با یک انتخاب داومشان را ثبت کردند . تا دیر نشده .


پ.ن دراین مطلب هیچ قصدم نبود که از آقایان نیک نهاد -خوبیار سالاری -راجی -محمود پور و دیگران ... دفاع کنم آنها  زبان دارند و خودشان از خودشان دفاع می کنند. قصد م بیان دغدغه هایی بود که روزی باید می گفتم تجربه نشان داده نسلی که به هنر مشغولند اگر از بین بروند برای جبرانش زمان زیادی لازم است نگاهی به تاریخ سینمای هرمزگان بیاندازید لطفا "خود گواه این مدعاست. .



من الله توفیق والتماس دعا


احسان رضائی 

1389/2/2

مسافر اردیبهشت حسرتی بزرگ

چند سالیست با شروع اردیبهشت و یاد آوری آن اتفاق لعنتی حسرتی بزرگ ذهنم را فرا می گیرد . دراین ماه سینمای هر مزگان شخصی را از دست می دهد که ستونی بود برای ما که به آن تکیه می کردیم و هر روز که می گذرد جای خالییش حداقل برای من بیشتر احساس می شود. هیچوقت گرمای دستانش وقتی که دستانم را می فشرد از یاد نمی برم. انگیزه می داد . به واقع یک معلم بود همیشه توصیه به فراگرفتن می کرد. روزی توی  جشنواره ای در سالن انتظار  سینمایی نشسته بودم ؛آمد همین که مرا دید گفت فلان فیلم را دیده ای ؟گفتم نه گفت ((سریع برو ببین از دستش نده کار خوبیست)) همیشه همه جا درباره سینما می گفت . سینمای هرمزگان نمی دانم چند سال باید منتظر بماند تا مثل اویی دیگر ظهور کند اما می دانم هر که بود آدم گرمی بود انرژی می داد به حرکت وا می داشت .  کلا نوشتن و گفتن از کورش گرمساری کار سختیست .سال گذشته یا دداشتی در مورد گرمساری نوشتم دیدم قابلیت دوباره خوانده شدن را دارد.



زنده یاد کوروش گرمساری 

متولد -1348 بندرعباسمحله سید کامل 

گرمساری دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بندرعباس طی کرده و وارد دانشسرای تربیت معلم شد 

 و به شغل معلمی اشتغال داشت

 او در خانواده ای هنرمند رشد یافته بود و خواهر و برادران او همگی در حوزه تئاتر و نمایش استان هرمزگان  

از افراد برجسته و فعال بودند

زنده یاد گرمساری فعالیت هنری خود را با تئاتر و به پیروی از خواهر و برادران خود در سال 1360 آغاز کرد 

.

گرمساری با شروع فعالیت سینمای جوان از سال 1363 با گذراندن دوره فیلم سازی و عکاسی وارد عرصه 

 سینما شد 

به گفته اساتیدش   علیرضایی و منصور نعیمی  از همان ابتدا مصمم بود و نشان می داد که جوان با   

استعداد و علاقه مندی است. همین طور هم بود 

گرمساری  پله های ترقی را یکی پس از دیگری طیکرد.از جمله فیلم  هایزنده یاد گرمساری می توان

  :به 

  

فیلم های:

۱-در جستجو فردا -۲ جهلهرقص جهله -۴تسبیح یادگاریمحرم در هرمزگانروزی مدرسه ای

 -۷یک آسمان خبر -۸ پری شفابخش گنو -۹تصویر توانستن ۱۰ -از ساحل کو تا قله دریا -۱۱سر مهری

-۱۲حجله قاسم ۱۳- دست و آهن ۱۴-یاسمین گل ۱۵-آوای خاک اشاره کرد

             

گرمساری همچنین در طول فعالیت هنری خود موفق به کسب افتخارات ذیل شده است

فیلم( در جستجوی فردا) مقام اول جشنواره منطقه ای سینما جوان 

کسب مقام اول در  یازدهمین جشنواره منطقه ای سینمای جوان با فیلم مستند( جهله) 

کسب مقام سوم بهترین فیلم مستند در جشنواره تولیدات محلی سیمای جمهوری اسلامی ایران برای  

فیلم( تصویر توانستن) 

کسب مقام سوم در جشنواره فیلم آرژانتین برای فیلم( جهله) و همچنین حضور در جشنواره هایی در  

 کشورهای  فرانسه و آمریکا

داوری عکس جشنواره منطقه ای سینما جوان مشهد 1375

داور جشنواره عکس و فیلم آفتاب یزد در سال 1382

-هیئت انتخاب فیلم بیستمین جشنواره سراسری سینمای جوان 1382

چاپ عکس کتاب مجموعه عکس قشم و هرمز در سال  1384

گرمساری از سال 1373 تا سال 1383 مسئولیت سرپرستی انجمن سینمای جوان دفتر بندرعباس را  

 برعهده داشت  

و تعداد زیادی از هنرجویان علاقه مند در زمینه سینما در این چند سال مدیریت کوروش گرمساری از  

 شاگردان وی بوده اند


گرمساری فیلم های ناتمامی همچون : سقامامازارعلم علیهفت محرمبرقعتولکرا در  

   پرونده خود داشت 

کوروش گرمساری عکاس بسیار چیره دست و با نگاه ناظری بودند 

ایشان اکثر کارهایش را شخصاً فیلمبرداری می کرد و حدود 90 درصد تولیدات انجمن سینمای جوان 

 در دوره مدیریتش را تدوین کرده است

گرمساری پدید آورنده  سیاق خاص و منحصر به فردی در حوزه سینما بود  

چراکه سینمای هرمزگان را بیشتر با فیلم های او می شناسند.

شاخص ترین  اثراو  رابه جرات می توان فیلم زیبا و تاثیر گذار آوای خاک نام برد که برای گرمساری  

 موفقیت و شهرت فراوانی به همراه داشت.

در واقع گرمساری با این فیلم به اوج کا رخود در سینما رسیده بود

فیلمی درباره آب و خاک و موسیقیفیلمی مستند در مورد سازی به نام جهله که جوانان مینابی بر 
تن
آن می کوبند و صدای رویا هایشان از درون جهله تراوش می کند

گرمساری در تاریخ۱۳۸۳/۲/۴ به همراه همسر ش معصومه کمالی ؛دخترانش مهشید و فاطمه؛ برادرش  

 سیاوش (و همچنین پسر برادر و دایی یش )بر اثر سانحه رانندگی به رحمت ایزدی پیوستند. وبار دیگر
 هر مزگان قصه مکرر کوتاهی عمرجریان ساز های هنری خود را روایت کرد . 


کورش در کنار خواهرش فریده گرمساری

از سمت چپ سیاوش -کورش -غلام عباس سبزیکار(فیلمبردار)

از سمت راست :سیروس کهوری نژاد-کورش(فیلمبردار)آقای رمیزی نژاد


کورش در صحنه از فیلم از ساحل کوه تا قله دریا سال ۱۳۸۱

مهشید