گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

غلاف تمام فلزی برای ضامن دار

پاسخی به جوابیه امین درستکار در مورد مطلب ضامن دار:


درستکار عزیز دوست دیرینه خاصیت ضامندار در  این است که دسته خود را نمی برد ضامن دار همیشه راست نیست؛ دست خود آدم است هرقت بخواهد می تواند راست کند .

گفته ای که ما همش نکات منفی شما را می بینیم "درمرام ما نیست اینگونه شما نکات مثبت زیادی هم دارید

1-همینکه دراین بلبشو هستی و می خواهی کار بکنی ولی نمی دانی چگونه مثبت است .

2-همینکه چند سال پیش صفحه سینمایی روزنامه ندا منتشر می کردید ونقد فیلمهای استان را می نوشتید برای اولین بار مثبت است .

3-همینکه نمایش فیلم به صورت هفتگی در طی دو سال در انجمن برگزار می کردید وفیلمهای تاریخ سینما را به ما نشان می دادی مثبت است .

4-همینکه به سینمای هنری صرف اعتقاد پیدا کردین بعد از مسعود کیمیای مثبت است .

5-همینکه در جشنواره اول اردیبهشت و بعد از آن بار نمایش فیلمها را بدوش کشیدی مثبت است.

6- شما تنها دار دسته ای هستید که از نظر تئوریک در زمینه سینما با من نزدیکی دارید در این شهر و من با شما. اما شما انتخابهاتان اشتباه بوده است .


نمی دانم می دانی مشکل از کجا شروع شد یا نه ؟اما حوصله کن تا بدانی.

سال 1385 دروه آموزشی حرفه ای سینمایی با حضور بهترینهای ایران از طرف شهرداری تهران در شهر زلزله زده بم برگزار می شد. کاملا رایگان"از شهرهای همجوار هم دعوت کرده  بودند دراین دوره. شما در آن دوره کذایی نبودید اما استاد اعظم  محمد رضا رکن الدینی بودند و شبها خواب را برما حرام نمودند در آن کانکس حلال احمر که در حیاط اداره بهزیستی بم گذاشته بودند برای اسکان ما. و مرزی زاده آشپزی می کرد برای گروه. پول دنگها را جمع می کرد و سیبزمینی آبپز می داد به خوردمان و استاد اعظم هیچگاه نپذیرفت که وقتی که او خواب است ما نمی توانیم بخوابیم. سردسته گروه بودند ایشان. حتما رکن الدینی تایید می کند که در طول تاریخ هیچ بشری آنقدر نخندیده  که ما در آن کانکس  که لای بتوهایش کبوتران مرده و له شده پیدا می کردیم "در آن هفت روز خندیدیم . جنا ب ایشان که پیش ازین دل در گرو مسعود خان کیمییای داشت مشکی می پوشید و پاشنه ور می کشید اما به یک نگاه دل و دین به  محمد رضا اصلانی می بازد  گویی که مولانا شمس را دیده باشد مدهوشو مست شخصیت این استاد عزیز..که اصلانی موجود غریبیست "جذبه دارد کلامش سحر می کند" آتش می زند .

رئیس وقت سینمای جوان بم تقاصی بود انسانی گرم با مدیرتی قوی که ما همه در کف مدیریتش بودیم. توصیه اش به من این بود که فیلم باراکا را 40 بار دیگر ببینم. یک شب بعد خوردن دست پخت مرزی زاده جمع  7 نفره ما همگی در فکر مشترکی بودند. تصمیم به برکناری خوبیار سالاری سرپرست انجمن گرفتیم .که همه مشکلات خود را در مدیریت او می دیدیم. خوبیار سالاری هم این را پذیرفت که وقت رفتنش است . وبا کمال میل قبول کرد .

--بندر عباس --مراسم ختمی برای مرحوم ناصر عبداللهی در مسجد قدس برگزار می شد .از مسجد که برگشتم رکن الدینی را دم در فرهنگسرا دیدم.گفت :می خواهم بروم استانداری صحبت کنم رئیس سینمای جوان را عوض کنند. چون خودت می دانی انتخاب رئیس سینمای جوان ساختار غریبی دارد که در هیچ کجای دنیا همچین بروکراسی کسی به چشم ندیده. قسم می خورم انتخاب استاندار  از انتخاب رئیس سینمای جوان آسانتر است.و رکن الدینی و یارنش به این راحتی ها نمی توانستند این کار بکنند. تا اینجا همه اتفاق نظر داشتیم حتی خود خوبیار .

تا اینکه گزینه عبدالله خداکریمی روی میز پیشنهادات قرار  گرفت . اینجا راه ما جدا شد و با شناختی که ما قبل ازین از خدا کریمی داشتیم از شما و استاد اعظم انشعاب کردیم چون ما می دانستیم چه بلایی قرار است سر سینمای هرمزگان بیاید "مقاومت کردیم ومن هنوز نمی دانم این گزینه را چه کسی به میان آورد و یقین دارم جناب همایون امیرزاده هم در این انتخاب دستشان بسته بود گویی که سایه سنگین فرد معتبری بر اکثر انتخابهای هنری استان مستولی بود. نمی دانم حدس می زنم. اگر جناب همایونی احیانا این مطلب را مطالعه می کنند خوب می دانند من چه می گویم نشان به آن نشان که در جلسه که دردانشگاه آزاد برگزار شده بود من و مهرداد به او التماس کردیم که هر گزینه می خواهند انتخاب کنند غیر ازاین .من حتی پیش نهاد کردم خودشان سرپرستی انجمن را بر عهده بگیرند ولی کار از کار گذشته بود .

ساختار انتخاب رئیس جدید برای سینمای جوان به گونه بود که به این راحتی ها نمی شد انجام شود و حتما نیاز بود پاپوشی یا طوماری یاچیزی نوشته و پرداخته شود 40 نفر دیگر هم باید جمع می کردند آنها امضا کنند بفرستند برای ناصر باکیده رئیس مرکز و این گونه هم شد .

خسته ات نکنم دلایل مخالفت ما با خداکریمی این بود ::

او شخصیتی دافعه کننده دارد نه جذب کننده .سینما بخصوص از نوع جوانش در بندر عباس نیاز مند فردیست که جذب کند همه طیفها و گروها را از تئاتر گرفته تا تجسمی موسیقی کارگر فنی آدمهای داخل کوچه همه و همه باید بیایند تا سینمایمان سینما بشود اما دریغ که خداکریمی با این فلسفه مخالف است . او خشک است" خسته است" روحیه فیلم کوتاه ندارد .

--علت بروز اختلاف شما با  نیک نهاد و دارو دسته اش هم در همینجاست .شاید آنها در مقطعی به شما قول همکاری در برگزاری جشنواره اردیبهشت را داده باشند .اما با دیدن چنین بر خوردی پا پس کشیدند که به واقع همه پا پس کشیدیم و شما تنها مانده اید اینها "تنهایی و فشارکار "شما را عصبی می کرد و می کند و در آن صفحه کذایی روزنامه ندا تا می توانستید بار نیک نهاد و دارو دسته اش کردید و حق با نیک نهاد بود نمی شد کار کرد الانم نمی شود . حق با شما هم هست تنهایی کاری از پیش نمی رود و آدم عصبی می شود .


وکلام آخر ضامن دار را "من غلاف می کنم (دوست دارم این جمله قبلی را با لحن چراغ را من خاموش می کنم) بخوانی امین جان که مسعود کیمیای را هم من دوست می دارم و اصلانی کلامش کمتر کسیست که در برابرش تاب بیاورد.این مرد موجود غریبیست و اصلن اصلانی را محمد رضا رکن الدینی دعوت کرد به این شهر تا سه روز صبح و بعدازظهر" هیچ یک از ما اندیشه ای به این سرخی ندیده بودیم .

راه حل این دور باطل ضامن دار کشیدن ها انتخاب درست یک مدیر سینمایی لایق با جذبه نه دافعه با اندیشه ای به روز شده" با آشنایی به مقوله فیلم کوتاه و آشنایی با روحیه جوانان" نه آدم خشک .کسی که بتواند همه طیفها " گروها "سلایق و نظرات متفاوت را دور خودش  جمع کند  و از تمامی پتانسیل های موجود در پیرامون خودش  به نحو احسن برای رشد استفاده کند نه این که مرزبندی./

خوبیار سالاری با تمام معایبی که داشت اما آدم آزادی بود. آزادی می داد همین آزادی دادنها یعنی بها دادن به جوان و همه اینها بود که همه برایش لوطی گری می کردند و از جان مایه می گذاشتند از جمله خود تو .

پ.ن اینها را نوشتم چون عمر دست خداست  و نخواستم با خود به گور ببرم.


در این عکسها آقایان مرزی زاده - رکن الدینی - تقاصی -مینابیان -محسنی - خودم و رحیمی حضور دارند .

نظرات 18 + ارسال نظر
امامدادی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
به روزم

سلام استاد

لی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 http://leee.us

من موافق اصل روشنگری ام . یعنی هر کس هر دلیلی داره با شفافیت بیان کنه . این طوری احساس می کنم زودتر سو تفاهم ها برطرف میشه...
ممنون

شهاب جان این روشنگری من حالا منتظر شما و دوستان دیگر هستم روشنگری بفرمایید

یک نفر شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 14:38

بهتر نیست به جای این که در عالم مجاز تنبان یکدیگر را هوا دهیم بنشینید رو بروی هم و با هم گپ زبزنید. این خاله زنک بازی ها مثل خنجریه بر پیکر زخمی هنر هرمزگان قرار دوشنبه ۶ اردیبهشت ساعت ۷ شب حیاط فرهنگسرای طوبی.

خاله زنک تر از شما تا حالا تو عمرم ندیم دوست عزیز تو حتی اسمت را هم ننوشته ای برای خودت دعوتنامه صادر می کنی ؟؟؟

امین شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 14:40 http://kinopravda.blogsky.com/

با چند مورد از این نوشته مخالفم .
از این به بعد سعی خواهیم کرد نه به عنوان پاسخ به شما بلکه به عنوان معرفی دیدگاه گروهمان مطالبی را منتشر کنیم نا مواضعمان روشن شود و شما هم از اشتباه خارج شوید.

ابراهیمی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:42 http://ebrahim.50@yahoo.com

دوستی در یکی از نظرها نوشته صحبت رودر رو.
به تصور اینجانب که دوستدار اعتلای هنر استانم هستم هر چند تا به حال هیچ گونه فعالیت توی این زمینه نداشته ام باید بگویم با توجه به لحن مجادله کلامی و عدم مناعت طبع دوستان این گونه بحثها در گفتگوی رودر رو لاینحل می نماید . وجود یک ادم مقتدر و در عین حال منصف و روشنفکر در همچنین مواقعی کاملا احساس می شود.
حال با توجه به این موضوع که همه میدانیم چنین ادمی دری است کمیاب پس به اعتقاد بنده البته روی صحبتم با طرفین هست انهایی که خواستار تغییر هستند شواهد لازم بر این موضوع ارائه و انهایی که بر ادامه این روال اعتقاد دارند باید در جهت کارشان انچنان سخت کوش و کوشا باشند تا فرصت هیچگونه گله گذاری به احدی پیش نیاید.

وضعیت سینمای هرمزگان خود بهترین شاهد است دوست عزیز چند روز دیگه هم جشنواره دارند می تونید خودتون برید ببینید

من شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:13 http://mymadhouse.bogsky.com

بچه کوچولوهاااااااااااااااااا
نکشین موهای همو
زشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

مهندس خارج از گودی برا همین اینا رو میگی((:

لی یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 http://leee.us

من خودم آب روشن هستم . دیگه روشن تر از این ؟ :)
بهترین حالت در همین فضای مجازیست به نظر من که گفتم . گفتگو مشکل ها رو حل می کنه احساس می کنم .
البته اشاره به برخی موارد بهتره که به صورت علنی نباشه ...
البته من همین جا عذر خواهی می کنم که دارم به نوعی دخالت می کنم . چون در فضای سینمای استان تا قسمتی بودم این پیشنهاد رو میدم .
هر شخص برای کارهای خودش دلایل خاص خودش رو داره .

سلام شهاب جان تو درست می گی ولی ما که هنوز اقدامی برای روشن شدن این موضوع توهین امیز از طرف دوستان ندیدیم همچنان منتظریم خودشون شروع کردن خودشونم باید تمومش کنن تو بهترین کسی هستی که می تونه نطر بده در این مورد به عنوان سینماگر .

چوک نابن یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 http://piskedel.blogsky.com

برادر اوضاع و احوال سینمای استان چون بچه منگلی است که از او می خواهند غزل بسراید و بابا کرم برقصد.
مملکت ما بیماراست و سینما نیز در شکم این بیمار از هم گسسته ، تابی ندارد.
سعی کنید طرحی نو در اندازید وگرنه کلاه همتون پس معرکه است.امیدی به شفای این امامزاده نیست.
جای هنرمندان واقعی در این وادی خالیست
جای مدیران کارفهم و لایق خالیست
تو چه می گویی برادر؟

اتفاقا همین نگاه کلانگر شماست که کار را به اینجاها کشانده اول باید تمرین کرد در محیطهای کوچکتر مثل این آداب مدنیت را فرا بگیریم بعد صدای ادعایمان گوش فلک را کر کند برادر .

امامدادی یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

به زودی فراخوان نمایشگاه عکس باموضوع نخل

سلام استاد

چوک نابن یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:04 http://piskedel.blogsky.com

ذوست عزیز وقت تمرین پایان گرفته و تا کی خود را کوچک و ناچیز و حقیر می پنداریم.
بندرعباس هنرمندان قدری دارد ولی محیط شهرستانی و گرد کاذب محرومیت باعث و بانی این کاراست .
وقت کوچک انگاری دیگر تمام است باید گفت ماوجود داریم برادر؟؟؟؟؟؟؟

بقول خاله لیلا توی سریال روزی روزگاری (کجا رو آباد کردی که خیلیت خیلیه)
برادر؟

چوک نابن دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 http://piskedel.blogsky.com

در سالهای ۶۸ تا ۷۵ که ما در حلقه هنر استان بودیم مثل شما احساس کوچکی نمی کردیم و گروههای قدری داشتیم و در کشور حرف اول را می زدیم. در تمام جشنواره ها حضور فعال و هیچ گاه نگفتیم نیستیم.
حال که شما وارد این عرصه شده اید متاسفم که تا این حد احساس یاس و نامیدی دارید.
البته می دانم علاوه بر رفیق بد ذغال خوب نیز بی تاثیر نیست.
دولت احمدی نژاد هنر را نابود کرد و هر چه به جلو می رویم اوضاع وخیمتر می شود ولی دوست عزیز اقا احسان من می دانم شما دغدغه ای دارید .در همین اوضاع تنگ و محبوسه که هنر تجلی پیدا می کندو بقول کنفسیوس :بجای اینکه به تاریکی لعنت فرستید یک شمع روشن کنید.
موفق باشی اقا احسان.

یاس ؟ نا امیدی ؟ شما مرا نمیشناسید دوست عزیز ولی اصلن همین که می گویی ما در حلقه هنر استان بودیییییییم یه یک جور یاس و نا امیدی ازش می بارد دوست من میدان را همین شماها خالی کردید روزگارمان اینگونه است . ذغال را هم خوب می شناسید گوارای وجودتان. من اگر کوچکم اسم دارم :احسان اما توکه بزرگی نامت چرا مجهول است . ؟؟؟؟ ازین به بعد چون شما هویت معلوم ومشخصی ندارید من از گفتگو با شما پرهیز می کنم ولی کامنتهایتان را تایید . موفق باشید .

عزلت دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 16:03 http://jootii.blogsky.com/

خبر فوری

خوش خبر باشی

چوک نابن سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 http://piskedel.blogsky.com

دوست گرامی بنده هم نمی خوام با شما وارد بحث بشم چون می دونم بی فایده است.
شما نقل قول از خاله لیلا کردید من هم از ناتاشا در فیلم خواب و بیدار
بنده اگر نیستم اکنون در صحنه فرهنگ هرمزگان فعالیت می کنم.
۱- جمع اوری کلمات اصیل بندری
۲- تدوین دستور زبان بندری
۳-جمع اوری مشترکات فرهنگی بندری ها و هندی ها
۴- جمع اوری کلمات انگلیسی مشترک با زبان بندری
۵- فعالیت در عرصه روزنامه نگاری

افسوس می خورم که ندانسته ادبیات غریبی بکار می برید.
بنده هیچ گاه برای اعتلای بندرعباس کنار نخواهم کشید این تعبیر شماست.به همین بسنده می کنم و از حضورت خداحافظی می کنم.وارزو می کنم جوانانی مثل شما در تمام عرصه ها پایدارباشند و شکنندگی روزگار از پیرامونشان دورباد.
عرصه خالی نیست همیشه هستیم.
شمامنو مجهول می پنداری !!!
ارزوی بهترینها برایت می کنم.

۴۰۰ سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:19 http://dabirinezhad.blogfa.com/post-147.aspx

همه با هم برای ۴۰۰سالگی بندرعباس

امامدادی چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 14:16 http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
۱احسان عزیزبه روزم
۲-به دوست عزیزچوک نابن تحویل بگه دوست بسیاربسیار متین وگل باوربکن
۳-انشالله که بی کا کای کوچکت رهبر ببخشی

مکا مخلص همه هستیم استاد همینطور شما

پیمان چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:03 http://eshkat.blogsky.com/

بیاین بریم به جهنم

مردمک پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 13:51

معکره بودن!!!

ممد جان مه که نافهمیدم به چه زبانی اتونشتن تو خورگو به این کلمه چه اگن ؟؟(((:

[ بدون نام ] یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:38

هلال درسته میبخشی احسان جان

حق با شماست مرسی از ریزبینی شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد