گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گفتگوی منتشر نشده ژاله در سی امین جشنواره فیلم کوتاه تهران

فیلم کوتاه داستانی" گفتگوی منتشر نشده ژاله" به کارگردانی مرتضی نیک نهاد از هرمزگان به سی امین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران راه یافت.  لینک خبر 


پیش ازین نیز فیلم مستند مانگرو ساخته عبدالعزیز قاسمی از هرمزگان به بخش مستند این جشنواره راه یافته بوده با این حساب امسال و در دوره سی ام جشنواره تنها دو نماینده از هرمزگان در این جشنواره حضور دارند!و هر دوی این فیلم ها از تولیدات خارج از انجمن سینمای جوان بندرعباس می باشند و همچمنین هیچکدام از این دو کارگردان حتی عضو انجمن سینمای جوان بندرعباس نیز نیستند . این اتفاق از یکسو خوشحال کننده و از یکسو نگران کننده است ! خوشحالی برای اینکه نیرویی خارج از حوزه انجمن سینمای جوان در حال شکل گیری است و خودش را در حال تحمیل کردن به سینمای هرمزگان است و نمی شود دیگر آنرا نادیده گرفت و نگارنده معتقد است این موضوع جای بحث بسیاری دارد و مدیران سینمایی استان باید کم کم فکری برای حمایت از این نیروی و جریان تشکیل شده در حارج از انجمن سینمای جوان بندرعباس که دارد جایگاه خودش را پیدا می کند بکنند و چتر حمایتی خود را گسترده تر کنند و از سوی دیگر باید مدیران سینمایی استان فکری به حال بیمار در حال مرگی به نام سینمای جوان در بندر عباس بکنند سینمای جوان نیاز به یک آسیب شناسی جدی و فوری از سوی مسئولین دارد ( یک چیزی شبیه دریاچه ارومیه ! )


فیلم مستند مانگرو از هرمزگان در سی امین جشنواره فیلم کوتاه تهران

فیلم مستند مانگرو ساخته مشترک عبدالعزیز قاسمی و مسعود میرزایی از بندرعباس به سی امین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران راه یافت این فیلم در بخش مستند این جشنواره پذیرفته شده و با 49 فیلم دیگر از سراسر کشور از تاریخ 22 تا 28 مهرماه سال 1392 به رقابت می پردازد.

لینک خبر

تبریک و آرزوی موفقیت برای این دو فیلمساز هرمزگانی 


بهار تابستان پاییز زمستان و سینما....


اردیبهشت 1383 کورش گرم¬ساری درگذشت. من در اون سالها فقط بیننده و علاقمند به سینما بودم و همراه برادرم بعضی وقتا میرفتم انجمن سینمای جوان برای دیدن فیلمها و جلسات نقد و بررسی و اتفاقات هنری یا جشنواره ای که در فرهنگسرای آوینی می افتاد و بیشتر به همون نوازندگی گیتار کلاسیک علاقه داشتم و پیگیر بودم... 


یادداشتی از ایمان رضائی برای نشریه ندای هرمزگان 


 

1384 اولین جشنواره یا هفته فیلم و عکس مسافر اردیبهشت برگزار شد. یادمه برادران اخشابی یه تیزر خیلی خوب واسه جشنواره ساخته بودن. فکر کنم چون اون سال هیچ فیلمی که تولید همون سال باشه وجود نداشت, واسه همین تیزر تنها چیزی بود که راجبش حرف میزدن و یه سری فیلمهای قدیمیتر که چند سالی از تولیدشون می گذشت و نمایش دادن یکی از فیلمهایی که در عین سادگی خوب خودشو نشون داد فیلم سیاه و سفید کورش صداقت و بابک خسروی بود...بایرام فضلی هم مهمان جشنواره بود .

1385 جشنواره در سالن غدیر برگذار شد، چون فرهنگسرایه آوینی تخریب شده بود. یادمه شبی که فرهنگسرا رو خراب کردن من همونجا بودم, یه عکاسو دیدم که چند نفر از همون تخریب کننده ها ریختن سرش که دوربینو ازش بگیرن یا بترسوننش که عکس نگیره! عکاس اومد سمت من و دوربین فیلم برداری... یقه پیرهن پاره شدشو جلویه لنز دوربین تکون میداد و به نشانه افسوس کله شو هم تکون میداد بعدا متوجه شدم که اون عبدالحسین رضوانی بوده ...

اولین جشنواره فیلم و عکس اردیبهشت در سالن غدیر تموم شد و فیلمی که با برادرم ساخته بودیم جایزه گرفته بود؛ لوح تقدیرم دستم بود و از سالن اومدم بیرون که موسی کمالی رو دیدم و پسر کلاهی که تکیه داده بود به دیوار. موسی رو از قبل میشناختم, چون هم موزیک کار میکرد و هم فیلم میساخت. دوستشو معرفی کرد گفت «ایمان این تدوینگر فیلم دختران شرجیه» اسمش مرتضی نیک نهاده... اسمشو شنیده بودم ولی تاحالا ندیده بودمش... اون موقع جزء بچه های صدا و سیما بود, با مسعود میرزایی و علیرضا احمدی یه چیزی شبیه یه تیم بودن علیرضا احمدی فیلم سر گیجه رو ساخته بود. من بهش  گیر دادم اما اون با صبوری حرفامو تحمل کرد, شاید الان که فکرشو میکنم یه عذرخواهی بهش بده کارم خیلی گیرهایه بیخودی به فیلمش دادم اتفاقا اونم یه جمله تو این مایه ها گفت که ایشالا خودت یه فیلم بسازی و متوجه حرفم بشی ...

1386 خوبیار سالاری دیگه رئیس سینمای جوان نبود حالا دقیق یادم نیست که بعد از جشنواره اردیبهشت بود یا قبلش.. فرهنگسرایه طوبی... یه فیلم داشتیم به اسم دِ هند آف گاد ... فتو فیلم بود که  با دوست عکاسمون روحا بلوچی کار کرده بودیم و نقاش هم احمد کارگران بود...من اون سال یه فیلم با محمود شهبازی کار کرده بودم البته موزیکش رو...به اسم باغ لال ما جایزه گرفته بودیم...حالا با مرتضی نیک دوست بودیم  بعد اختتامیه با احسان و بچه ها وایساده بودیم و داشتیم حرف میزدیم که نیک اومد گفت این چه مزخرفیه ساختین حالا میام فیلم سازی رو یادتون میدم...من هنوز که هنوزه نفهمیدم شوخی بود یا  جدی... اختلاف نظر و دیدگاه رو میشد تو بچه ها دید. 1387 من و احسان هردومون دانشجو بودیم اونم دانشگاه آزاد! خیلی از لحاظ مالی دست به عصا حرکت میکردیم. یادمه جفتمون از یه گوشی موبایل  استفاده میکردیم ... با یه سری از هنرمندایه تجمسی دوست بودیم مثه احمد کارگران که به پیشنهاد خود احمد قرار شد یه فیلم درباره جشنواره محیطی بسازیم و ما یه پارت از فیلمو که تو روزهایه جشنواره اتفاق می افتاد رو ساخته بودیم اما پارت دوم مونده بود...نمیدونستیم چیکار کنیم مسئولین جدید سینمای جوانم به قول بندریها انقدر (سر رو روشون تار ) بود که نمیشد رفت سمتشون... با یکی از بچه که دوربین رو افیش کرده بود هماهنگ کردیم که اگه بعد فیلم برداریش وقت زیاد آورد دوربینشو بده به ما. همینطور هم شد...اسم فیلم, جنگ در همسایگی بود که اجازه پخش داده نشد...از فیلمهایه خیلی خیلی خوبی که اون سال پخش شد و گل کردن فیلم دوردست علیرضا احمدی بود که با مسعود میرزایی  و مرتضی نیک کار کرده بودن و واقعا فیلمشون عالی بود...و نام من بشکرد خوبیار سالاری که یجورایی مستند اجتماعی رو دوباره زنده کرد در سینمای هرمزگان ...

1388 ما در حال ساخت فیلم کشند قرمز بودیم و فیلم به جشنواره نرسید اما من با محمود شهبازی فیلم فیش آی رو کار کردم صدای فیلم رو طراحی کردم و صدا گذاری...بخاطر این فیلم نزدیک بود من کشته بشم. هر دومون چند شب بود که خواب به چشمامون نیومده بود. یه صبحی میخواستیم بریم بیرون واسه خرید که محمود بدون اینکه دنده ماشینو آزاد کنه استارت زد و ماشین اومد سمت من... نمیدونم چی شد ولی ماشین بهم نخورد و رد شد و خورد به در خونه و در خونه کنده شد اما فیلممون جایزه گرفت ...

1389 انجمن عکاسان یا همون کانون عکس سینمای جوان راه افتاده بود. در عکاسی فضای بازتر و آزادتری بوجود اومده بود, تعدادی اما هنوز اختلافاتی بینشون بود... اون سال فیلم کشند قرمز آماده پخش بود اما یه اتفاق خیلی عجیب افتاد بخش تجربی از جشنواره حذف شد و ما نتونستیم شرکت کنیم... اون سال نرفتم جشنواره ...

1390 عبدالله خداکریمی از سینمای جوان استعفا داده بود. مدیر کل ارشاد دست دست میکرد برای انتخاب رئیس جدید... جشنواره برگزار نشد من و احسان و مرتضی نیک و شهاب آب¬روشن و احسان نفیسی و علیرضا محسنی تا گیت فرودگاه هم رفتیم دنبال اون اقایی که انقدر توانایی داشت که لابی کنه به فرهادی اسکار بدن اما اردیبهشت برنگشت... بهترین خاطره ای که اون سال همه با هم داریم اینه که 5تایی تو خیابون بودیم و داشتیم میرفتیم سمت تالار اوینی که پروفسور ارفعی تو خیابون از کنارمون رد شد. اول همه شک کردیم که درست دیدیم, اون واقعا خودش بود؟ معلوم نبود کجا میرفت... به قول نیک, بچه ها پایه شین.. بی خیال اون لابی کننده بریم پیش ارفعی همه رفتیم و استاد یه جمله عجیبی گفت: گفت انتظار نداشتم تو شهر خودم منو بشناسن. واسم عجیبه شما چطور منو شناختین... پدر زبان سانسکریت دنیا تو شهر خودش غریب بود ...

 1391 جشنواره برگزار شد و باز کشند پخش نشد من به داداشم گفتم تا وقتی اوضاع اینه ترجیح میدم فیلم کار نکنم.. من دوست ندارم فیلم واسه آرشیو کردن بسازم. منم دوست دارم فیلمام دیده بشه... مرتضی نیک اولین فیلمشو کار کرده بود اسم کاملشو یادم نیست شاید اشتباه بگم ولی معروفه به فیلم ژاله. فیلم خوبیه با اینکه چند بار دیدم اما نمیدونم چه اتفاقی تو فیلم افتاده اما حس میکنم فیلم خوبی باشه ...

1392 27 مرداد اولین روز جشنواره اردیبهشت بود که فیلم دست ساخته من و احسان پخش شد و دوستان دیگه مث مهرداد امیرزاده....فردا هم قرار فیلم دوستان دیگه پخش بشه من بعد از سالها احساس خوبی دارم با اینکه بهاریها رفتن و تابستان گرم اومده و جشنواره داره تو چله تابستون برگزار میشه اما حس خوبی داره چون دیروز همه رو دیدم از بچه های عکاس تا فیلم¬ساز حتی موزیسین هم بودن...7 سال در فصل بهار جشنواره اردیبشهت داشتیم و رایحه خوش.. اما بیاین این تابستون رو به فال نیک بگیریم شاید این اردیبهشت ِ مردادی که در هم ادغام شده نشانه فصل جدیدی باشه برای سینما و عکاسی فصلی که هم بهاره هم تابستون ...

....فصل هنر....